بازاریابی عصبی چیست؟


بازاریابی عصبی از ترکیب و به‌کارگیری تکنیک‌های علوم متفاوتی که متشکل از علوم اعصاب و روانشناسی و بازاریابی، پدید می‌آید. در مقاله هابرت و کنینگ 2008 بازاریابی عصبی یا علوم اعصاب مصرف‌کننده، زیرمجموعه اقتصاد عصب پایه در نظر گرفته‌شده است.علوم اعصاب مصرف‌کننده شاخه‌ای است که روش‌های نوین بررسی ذهن را در جهت اهداف و برنامه‌های اقتصادی به کار می‌گیرد. در ادامه این مقاله این‌گونه اظهارشده که علوم اعصاب مصرف‌کننده شامل حوزه تئوری این شاخه از علم است و بازاریابی عصبی، کاربرد این تئوری‌ها در عرصه کسب‌وکار است (هابرت و کنینگ 2008). علوم اعصاب مصرف‌کننده یا بازاریابی عصبی در تلاش است تا ترکیبی از روش‌های زیستی و روش‌های مدرن علوم اعصاب را، برای توسعه و تعالی پژوهش‌های مصرف‌کنندگان به کار گیرد (کنینگ و پلاسمن 2008). یکی از هدف‌های عمده بازاریابی عصبی مطالعه این است که چگونه مغز انسان ازنظر فیزیولوژیک، نسبت به محرک‌های بازاریابی پاسخ می‌دهد. به‌عبارت‌دیگر این مورد شامل بررسی و اندازه‌گیری اثرات این محرک‌ها و مکانیسم‌های عصبی حاصل از آن‌ها به کمک یک فناوری تصویربرداری ذهنی است (میدن 2010).
در پژوهش‌های بازاریابی عصبی از ابزارهای متفاوتی استفاده می‌گردد، به‌عنوان نمونه می‌توان به مغز نگار الکتریکی ، تصویربرداری با تشدید مغناطیسی عملکردی و مغز نگار مغناطیسی اشاره کرد البته در بین این ابزارها استفاده از تصویربرداری با تشدید مغناطیسی یا اف ام ار ای معمول‌تر است و اطلاعات بهتری برای پاسخ به سؤال‌های پژوهش در اختیار محقق قرار می‌دهد (سلنیس و همکاران 2013)، البته ابزارها و روش‌های دیگری مانند مقطع‌نگاری با نشر پوزیترون و تحریک مغناطیسی فرا جمجمه‌ای نیز در تحقیقات بازاریابی عصبی مورداستفاده قرار می‌گیرند ولی طبق کنینگ و لینز میجر 2010،روش‌های اف ام ار ای و ام ای جی و ای ای جی و پی ای تی برای تحقیقات بازاریابی عصبی مناسب‌ترند. البته سابقه استفاده از روش‌هایی مانند ای ای جی در مقایسه با دیگر روش‌ها چندان کوتاه نیست و این روش از مدت‌ها پیش در تحقیقات بازاریابی استفاده می‌شده است (کنینگ و لینزمیجر 2010).
در حال حاضر بازاریابی عصبی یکی از بهترین و دقیق‌ترین روش‌ها برای استفاده در پژوهش‌های مربوط به بازاریابی و علائق مصرف کندگان است ولی نمی‌توان هیچ‌گونه تأییدی در جهت صحت اطلاعات حاصله از این روش داد و این‌گونه می‌توان گفت که پژوهش‌های بازاریابی عصبی عاری از خطا نیست (سباستین 2014). به‌نوعی می‌توان گفت بازاریابی عصبی فقط اطلاعاتی جدیدتر و بهتر نسبت به دیگر فن‌های بازاریابی در اختیار محققان و صاحبان مشاغل و کسب‌وکار می‌دهد و نقطه شباهت آن در این است که در پایان فرد تصمیم‌گیرنده باید این داده‌ها و آمارها را تجزیه‌وتحلیل کرده و نسبت به تصمیم‌گیری با ضریب مخاطره تعدیل‌شده که نتیجه استفاده از داده‌های دقیق‌تر بازاریابی عصبی هست، اقدام کند.

منبع: بهیار، پدرام، عظیمی، محمد، (1396). نقش ارزش‌های اخلاقی در بازاریابی عصبی سومین کنفرانس تبلیغات بازاریابی.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *