در بسیاری از نقاط جهان آشوب، نا امنی، درگیری و خشونت وجود دارد. اما در برخی موارد این موضوعات از این مرحله گذر می کند و وارد یک فاز دیگر تحت عنوان جنگ واقعی می شود. امروز که در تیرماه 1404 هستیم، جنگ اکراین و روسیه، جنگ در غره، و یک آتش بس در کشور حاکم است. زمانی که یک جنگ سریع در یک مدت زمان کوتاه اتفاق می افتد، بعد از حادثه تازه مشکلات شروع می شوند، برای مثال چگونه باید به روال قبل بازگردیم، چگونه بازسازی ها انجام شود، روحیه کارکنان چگونه احیا شود، اعتماد مشتریان بازگردد، سفارشات مجددا پیگیری شود،… و در کل کسب و کار در رویارویی با جنگ چه کند؟
حوزه کلان دولتی و زیر ساختی کسب و کار در رویارویی با جنگ طرف های درگیر
پس از جنگ از دید کلان برای همه طرف های درگیر، ضعف دولت یک امر عادی تلقی می شود، بسیاری از اوقات به دلیل آسیب های زیر ساختی، انسانی، مالی، خلاء هایی پیش می آیند که می بایست پر شوند. اینجاست که علاوه بر مردم، نقش سایر نهادها از جمله؛ نهادهای بین المللی، دولت های خارجی، کسب و کارهای چند ملیتی و غیره جهت پر کردن این خلاء اهمیت پیدا می کند.
بگذارید با یک مثال بعد از جنگ آمریکا با عراق شروع کنیم؛
- در سال 2004 در جریان بازسازی عراق، USAID مسئول اعطای قراردادهای بازسازی برای شرکت های مستقر در آمریکا شده بود.
- برای مثال شرکت Bechtel وظیفه تعمیر سیستم های زیر ساختی کشور را بر عهده داشت و 2.3 میلیارد دلار از قراردادهای دولتی را دریافت کرد و
- هالیبرتون دیگر شرکت فعال یک قرارداد 7 میلیارد دلاری برای بازسازی زیرساخت های نفتی دریافت کرد.
این اعداد تنها مربوط به سال 2004 می شود. حال جالب است بدانیم که هزینه های بازسازی اوکراین به تنهایی بیش از 500 میلیارد یورو تخمین زده می شود که عمده آن توسط بخش خصوصی تامین خواهد شد (HBR).
چه طرفی در این حوزه سود می برد؟
خوب اینجا احتمالا به این موضوع فکر خواهید کرد در دل یک جنگ بزرگ با وجود تخریب های گسترده زیرساخت و تمامی تهدیدهای موجود فرصت های بزرگی نیز نهفته است. اما بگذارید این طور بگویم بسیاری از کسب و کارها توانایی منحصر به فردی در
- بسیج سریع سرمایه،
- تخصص و
- منابع مورد نیاز برای بازسازی جوامع دارند،
اما خطراتی هم این وسط وجود دارد. شما به مورد عراق بنگرید بعد از جنگ با آمریکا جنگ داخلی که با ظهور تندروهای مذهبی داعش ایجاد شد، چه فرار سرمایه و ویرانی های مجددی ایجاد کرد. از طرفی دیگر غالبا در این جنگ ها شرکت های داخلی توانی نخواهند داشت در رقابت حضور داشته باشند و اکثرا قدرت برتر دست بالاتر را در حوزه سرمایه گذاری و حضور شرکت هایش در جنگ خواهد داشت.
بازگردیم به جلو، طرح های ترامپ برای غزه را به یاد آورید. اگر جنبه های اخلاقی و انسانی و مخرب این طرح را کنار بگذاریم. این طرح مستلزم آن است؛
- سرمایه گذاران سرمایه،
- معماران و
- مهندسان طراحی
- طرح های توسعه و
شرکت های ساختمانی ساخت آن را تامین کنند. هر کسب و کاری وارد این پروژه ها شود، خود را در معرض خطر نقض قوانین بین المللی قرار می دهد. یا پس از اتمام دوران ریاست جمهوری ترامپ هیچ تضمینی برای حمایت مجدد از آن وجود ندارد!
حوزه کسب و کار در رویارویی با جنگ از دیدگاه واقعیت گرا
بگذارید در این مورد صحبت کنیم که چگونه جنگ کسب و کارها را تحت تاثیر قرار می دهد:
وقتی جنگ آغاز می شود اثرات چند سطحی و گسترده، حتی مثبت و منفی بر کسب و کارها تحمیل می شود؛
اختلال در زنجیره تامین: بسیاری از اوقات کسب و کارها در دوران جنگ از جهت دسترسی به مواد اولیه بخصوص مواد اولیه وارداتی با مشکلات زیادی روبه رو خواهند بود.
نا اطمینانی بازار: شرایط اقتصاد جنگی عدم اطمینان ایجاد خواهد کرد، شما به عنوان فعال حوزه کسب و کار توانایی برنامه ریزی مطمئن برای آینده کسب و کار را نخواهید داشت.
افزایش هزینه ها: درگیری های جنگ می تواند هزینه های سوخت، جابه جایی، نرخ بیمه ها و مواد اولیه را افزایش دهد.
تا فرصت های رشد در بخش های خاص از جمله؛ صنایع دفاعی و تولید ابزارهای جنگی در تمامی بخش ها حتی امداد و نجات تا بخش های انرژی از جمله افزایش قیمت ها در حوزه نفت و گار. جنگ می تواند تغییراتی در سیاست های پولی، الگوهای تجاری، حتی از کار افتادن اقتصاد را سبب شود.
چگونه کسب و کارها در دوران جنگ بتوانند با آن کار کنند:
بسیاری از کسب و کارها توانسته اند با وجود جنگ به کار خود ادامه دهند و با توجه به تطبیق پذیری و استراتژی های تاب آوری به حیات خود ادامه دهند و سرپا بمانند. بگذارید چند مورد را توضیح دهم:
-
ارزیابی ریسک و برنامه ریزی بحران
یکی از کارهایی که می توان برای ادامه حیات در شرایط جنگی برای کسب و کار اندیشید ارزیابی های ریسک برای کسب و کار است؛ بنابراین در مورد ایجاد برنامه های احتمالی از جمله؛ تدوین پروتکل های اضطراری که شامل جایگزین هایی برای تامین مواد اولیه، ایمنی بیشتر محیط کار بخصوص کارگاه های تولیدی، حمایت بیشتر از نیروی انسانی چه در زمینه دریافت بسته های حمایتی روانی تا اطمینان از امنیت شغلی می تواند به دوام کسب و کار کمک کند.
-
سازگاری زنجیره تامین
تنوع بخشی برای جلوگیری از وابستگی می تواند کمک کند شما هم در مواد اولیه وابستگی کمتری به یک تامین کننده داشته باشید و هم منابع جدید مناسب تری برای عدم اختلال در تامین را ایجاد کنید. از طرفی اگر در زمان جنگ هستید و انبار برای ذخیره دارید حتما در اولین فرصت انبارهای خود را تا می توانید پر کنید که در این دوران با کمبود مواجه نشوید.
-
استراتژی های مالی
مدیریت دارای با نگهداشت کالاهای ارزشمند و ارزهای خارجی ارزشمند می تواند خطرات کاهش ارزش دارای شرکت را کاهش دهد. و در برابر تورم شدید تاب آوری ایجاد کند.
از طرفی شما با کاهش هزینه ها و حتی کوچک سازی می توانید بر روی مسائل مهم و اصلی تر متمرکز شوید. تا بتوانید کسب و کار را سرپا نگهدارید.
-
عملیات دیجیتال و راه دور
اگر زیرساخت های لازم وجود دارند می توان از الگوی دوران کرونا و دورکاری در آن زمان استفاده کرد. جالب است بدانیم اکثر صنایع در اوکراین در حوزه IT دورکاری می کنند. البته این شرایط به زمانی کار می کند که اینترنت متصل و قابل دسترسی باشد که در دوران جنگ 12 روزه متاسفانه این فراهم نبود.
-
تغییر مدل کسب و کار
چرخش به سمت تولید کالاهای ضروری، برای مثال تولید کنندگان مواد غذایی، پوشاک به سمت محصولات مورد نیاز جنگی روی آورند.
حتی جابه جایی دفاتر مرکزی به سایر کشورها می تواند مناسب باشد، در جنگ روسیه با اوکراین پس از تحریم شرکت های روسی بسیاری از آنها به قزاقستان یا ارمنستان نقل مکان کردند.
-
پشتیبانی روانی و نیروی کار
کمک به کارکنان با ارائه پشتیبانی های سلامت روان، پرداخت حقوق، به تعویق انداختن تعدیل ها. از طرف دیگر ارائه آموزش برای مدیریت بحران برای مدیریت اختلال یا در زمان حملات سایبری یا سایر شوک ها آمادگی لازم وجود داشته باشد.
چند نمونه در جنگ های موفق اخیر:
اوکراین: توانسته است با یافتن بنادر جایگزین برای صادرات محصولات کشاورزی خود از گزند حملات روسیه مصون بماند. همچنین شرکت های بزرگ فعال در حوزه فناوری با دور کاری یا انتقال به سایر کشورهای امن بستر فعالیت را برای طولانی مدت ایجاد کرده اند.
سوریه: سال ها درگیر جنگ داخلی بود و کسب و کارها با استفاده از تجارت محلی و مسیرهای غیر رسمی جان سالم به در بردند.
در پایان جنگ چالش های شدید و گسترده ای به همراه دارد. اما زمانی که کسب و کار بتواند از طریق تنوع بخشی، دیجیتالی شدن، پوشش ریسک مالی و جا به جایی استراتژیک – سازگاری ایجاد کند می تواند زنده بماند. نکته مهم و اساسی این است؛ تعادل برای بقای فوری برنامه منعطف در حوزه های زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت. در کل داشتن یک نقشه راه متناسب با شرایط به شدت در حال تغییر.
مشاور کسب و کار بلوباکس
استادیار دانشگاه دانش البرز
منابع: HBR، Forbes