اهمیت بازاریابی در دنیای امروز

امروزه اهمیت بازاریابی بر هیچ کسی پوشیده نیست. پیتر دراکر می گوید: “با توجه به اینکه هدف اصلی جذب حداکثری مشتری است، کارآفرینان تنها با دو رویکرد اصلی رو به رو هستند؛ بازاریابی و خلاقیت.” بسیاری از کسب و کارها خلاقیت و نوآوری را مورد توجه قرار داده اند، اما توجه چندانی به اهمیت بازاریابی ندارند. همین امر باعث هدر رفت بسیاری از فرصت ها و شکست بسیاری از کسب و کارها بخصوص در زمینه عرضه محصول به بازار و به طبع آن کسب درآمد و منفعت می شود.

بازاریابی همان طور که از ابتدا مطرح شد؛ در کامل ترین، واقعی ترین و عالی ترین شکل، امروزه از اهمیت بسیار بیشتری از قبل قرار دارد. دنیای امروز در زمینه های؛

• محصول،
• خدمات،
• فناوری،
• راه حل ها،
• مدل های کسب و کار

و غیره، تشنه خلاقیت و نوآوری است. همه این مواردی که صحبت شد برای اینکه بتوانند به بازار عرضه شوند و درآمد ایجاد کنند و به طبع آن ایجاد منفعت کنند، نیازمند تجاری سازی هستند.

اینجاست که شما می بینید خلاقیت به تنهایی نمی تواند برای کسب و کار رشد و توسعه به همراه داشته باشد. اینجاست که اهمیت بازاریابی بیش از پیش مورد توجه قرار می گیرد.

افول بازاریابی

 

با توجه به اینکه؛ اهمیت بازاریابی روز به روز بیشتر می شود، متاسفانه شاهد این هستیم به جای رشد و توسعه بازاریابی، با رکود بازاریابی رو به رو هستیم. حتی شرکت های بزرگ و توانمند نیز تا حد امکان بودجه خود را در بخش های بازاربی کاهش داده اند. برای مثال شرکت های بزرگ فعال در حوزه؛

• بهداشتی از جمله؛ پروتکت اند گمبل و یونیلیور
• رسانه از جمله: وانر بروس
• خرده فروشی از جمله: وال مارت
• قهوه فروشی از جمله: استارباکس

به کاهش نیرو و بودجه در بخش بازاریابی روی آورده اند.

بسیاری از متخصصان اعلام کرده اند؛ “بازاریابی مرده است”.

• به دلیل به وجود آمدن فناوری های جدید از جمله هوش مصنوعی،
• استفاده از فناوری های جدید،
• در بسیاری از بخش ها دیگر به بازاریابی توجه چندانی نمی شود.

هوش مصنوعی با استفاده از الگوریتم های تعریف شده به راحتی می تواند در زمینه؛

• پیش بینی فروش،
• نیازهای آینده بازار،
• مخاطبان هدف،

استراتژی های دست یابی به آنها و بسیاری موارد دیگر که در زمینه تصمیم گیری مورد نیاز مدیران است کمک کند. به همین دلیل در پروسه تصمیم گیری نقش بازاریابان روز به روز کم رنگ تر می شود.

مثال های مرتبط

رشد سرسام آور شرکت هایی نظیر آمازون و سایر برندهای مطرح تلاش های بازاریابی سایر شرکت ها را کم رنگ تر و حتی بی اثر نشان می دهد. این موارد باعث شده است؛ کسانی که اعتقاد دارند شرکت ها تنها نیازمند خلاقیت و نوآوری هستند و بازاریابی تنها هزینه ایجاد می کند! بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته اند.

به همین دلیل چندان دور از ذهن نیست که شرکت ها همگی به دنبال کوچک سازی بخش بازاریابی خود باشند. با توجه به این مواردی که صحبت شد بازاریابی قدرت خود را از دست داده است و رو به افول است.

اما مدیران هوشمند و صاحبان کسب و کار به خوبی می دانند اگر امروز بخواهند در زمینه های مختلف پیروز باشند. نیازمند تقویت بخش بازاریابی خود هستند.

خلاقیت و نوآوری به بازاریابی نیازمند است

مجلات معتبر کسب و کار از جمله هاروارد بیزنس ریویو بارها در مقالات متعدد بر اهمیت بازاریابی صحه گذاشته اند. بخصوص زمانی که صحبت از نوآوری و خلاقیت است. جالب است که در مقاله منتشر شده در HBR می بینیم استین برگ و آهرن می گویند: “رهبران ارشد به توانایی های خود در زمینه توسعه خلاقیت و نوآوری اطمینان کامل دارند ولی نه در تجاری سازی آنها!”

نویسندگان در ادامه توضیح می دهند؛

• محصولات جدید بر خلاف محصولات موجود و قدیمی نیازمند درگیری بیشتر
• و هدفمندتری با مشتریان هستند.
• کنجکاوی همچون سوختی است که علاقمندی مشتریان را تغذیه می کند.

به همین دلیل است اگر تلاش های بازاریابی هدفمند بتواند این حس کنجکاوی را تقویت کند و باعث درگیری بیشتر مشتری شود می تواند موفقیت را تضمین نماید.

بازاریابی همان حلقه گمشده ای است که باعث می شود مشتریان واقعی با محصول مورد نیاز ارتباط برقرار کند. بازاریابی به تیم های فروش کمک می کند، و همه اعضای شرکت از منظر دیگری به آنچه شرکت عرضه می کند می نگرند.

مثال های مرتبط

بسیاری از صاحب نظران شکست سونی را در خلاقیت و ارئه فناوری به روز می دانند و در مقابل پیروزی آمازون را در به موقع شناختن نیاز مشتری و ارائه آن در بازار می دانند.

برخی دیگر از متخصصین اعتقاد دارند که شرکت سونی در زمینه مهندسی و ساخت دستگاه الکترونیکی بسیار خوب عمل کرده اند اما نکته این است که آمازون توانسته به خوبی برای یک نیاز، راه حلی صحیح ارائه کند.

برای مثال کداک (Kodak) اولین فناوری تصویر برداری بدون فیلم را ارائه کرد. همین امر باعث شد که ذات اصلی سازمانی خود را تهدید کند و از همین راه ضربه ببیند!

عملکر بازاریابی در چنین مواقعی است که می بایست بر چالش ها غلبه کند و راه حلی مناسب ارائه کند.

بازاریابی می بایست در زمینه؛

• تصمیم گیری و
• آدرس دهی به تجربه مشتری در تلاش باشد.
• همچنین می بایست برای فهم بهتر مردم از خلاقیت و نوآوری یک کانتکس صحیح فراهم نماید.

از طرفی در زمینه شناسایی شرکای جدید و کانال های ارتباطی مناسب برای درگیری بیشتر با مشتری در زمان و مکان صحیح برنامه های مناسب را تهیه کند.

سوء تفاهم بازاریابی

امروزه بیشتر مردم مفهوم بازاریابی را با تبلیغات اشتباه گرفته اند.

• جستجو،
• ایمیل،
• محتوا،

و سایر روش های معمول بازاریابی از ابزارهای اولیه آگاهی رسانی و خرید مجدد هستند. انجمن بازاریابی آمریکا (American Marketing Association) “تبلیغات” را به صورت خلاصه اطلاع رسانی یا اقناع مردم تعریف می کند.

اما بازاریابی مفهومی کاملا فراتر است و در تعریفی کوتاه توسط کاتلر “بازاریابی”؛ مدیریت روابط سومند با مشتری تعریف شده است. انجمن بازاریابی آمریکا بازاریابی را فعالیت، مجموعه ای از موسسات، فرآیندهایی برای خلق، ارتباط برقرار کردن، تحویل و داد و ستد ارزشمند برای مشتریان، شرکا و اجتماعی به صورت کلی بیان کرده اند.

به همین دلیل است که بازاریابی فعالیتی نیست که پس از نوآوری مورد توجه قرار گیرد بلکه می بایست؛ قبل، در حین و پس از نوآوری و خلاقیت مورد توجه باشد. زیرا بازاریابی است که در زمینه؛

• نیازهای مشتری،
• خواسته ها،
• ارزش ها و
• تجربه مشتری راه حل ارائه می دهد.

اینجاست که شما می بینید با کاهش بودجه بخش بازاریابی یا کم اثر کردن آن به طور مستقیم بر شالوده و بنیان نوآوری و خلاقیت تولید شده کسب و کار خود آسیب وارد می کنید.

نویسنده: دکتر پدرام بهیار

مشاوره کسب و کار بلوباک

بر گرفته از مطالعه مقالات؛ فوربس و هاروارد بیزنس ریویو