در این مقاله شما یاد خواهید گرفت که MVP چیست؟ چگونه به کارآفرینان و شرکتها در جهت تست محصول، ایده و یا خدمات جدید کمک میکند؟ ما نمونهی موفق از MVP در کسبوکار را برای شما شرح میدهیم.
MVP چیست؟
MVP مخفف کلمهی ”Minimum Viable Product” است. معنای لغوی آن “کمینه محصول پذیرفتنی” است.
در اصطلاح نیز به معنای نسخهی ابتدایی از یک محصول است که دارای حداقل ویژگیهای لازم برای ارائه به مصرفکننده باشد.
برخی از تعاریف کاربردی MVP
تعاریف زیادی از MVP در سایتهای مختلف وجود دارد که باعث سردرگمی و کج فهمی دربارهی این موضوع میشود. این که بدانید چه کسی این تعاریف را برای اولین بار استفاده کرده است و منظور اصلی او چه بوده، به درک بهتر MVP شما بسیار کمک خواهد کرد.
- فرانک رابینسون، مدیر ارشد شرکت”SYNCDEV”، این گونه MVP را تعریف میکند:
“سادهترین نسخهی موجود از یک محصول”
- اریک رایز، نویسندهی کتاب استارآپ ناب، این گونه MVP را تعریف میکند:
MVP بهترین راهکار برای ارائه یک محصول در سطح میانی (mid-stage) میباشد.با MVP میتوانید ایده اولیه خود را در بازار موجود آزمایش کنید و اطلاعات مفیدی از مشتریان حقیقی بدست آورید.
چرا از MVP استفاده میکنیم؟
همان طور که گفته شد MVP به شما کمک میکند تا از میزان علاقهمندی مردم به ایدهی کسبوکارتان باخبر شوید؛ آنگاه از طریق گرفتن بازخورد از مشتریان، دیدتان جهت توسعه محصولات در آینده گسترش مییابد. همچنین اگر مردم خواهان محصول یا خدمات شما باشند، MVP میتواند باعث کسب درآمد شما هم بشود.
اشتباهات رایج درمورد MVP چیست؟
کسبوکارها و مشتریان اغلب در فهم و درک MVP دچار مشکل میشوند. در ادامه به سه مورد از این مشکلات اشاره خواهیم کرد.
- MVP حتما باید به صورت یک نسخهی فیزیکی قابل دسترس باشد.
برخی از مردم فکر میکنند که MVP باید حتما در قالب یک نسخهی فیزیکی عرضه شود که لزوما این برداشت درست نیست. خیلی وقتها MVP میتواند یک ایده و یا ویدئویی از یک محصول یا خدمات باشد که در حال حاضر دیگر موجود نیست.
- MVP یک نسخهی اولیه و پر از عیب و ایراد از یک محصول نهایی است که بسیار سریع و با عجله تولید شده است.
این تفکر اشتباه است چرا که MVP باید حداقل کیفیت و مزایای مورد نیاز مشتری را در خود داشته باشد تا بتوان آن را به بازار عرضه کرد.
- MVP فقط برای عدهی خاصی از کاربران تهیه شده است.
هدف از عرضهی MVP گرفتن بازخورد از حجم نسبتا زیادی از مشتریان است تا به توسعه دهندگان دید بهتری برای عرضهی نسخهی نهایی محصول بدهد.
روش های تولید MVP
لندینگ پیج
وب سایت
نرم افزار
برنامه
محصول فیزیکی
نمونههایی از MVP که تبدیل به یک کسبوکار بزرگ شدهاند.
جف بزوس وقتی متوجه رشد سریع اینترنت شد، ایدهی فروش کتاب به صورت اینترنتی به ذهنش رسید. در زمانی که کسبوکارهای بزرگ شتابزده حجم زیادی از سرمایهی خود را صرف تجارت الکترونیک میکردند، جف بزوس خیلی هوشمندانهتر عمل کرد. او فهمیده بود که تا قبل از این که ایدهی اولیهی خودش را در یک مقیاس کوچکتر امتحان نکرده باشد، نمیتواند سرمایهی زیادی را صرف یک ایدهی خامی بکند که در ادامه توسط مشتریان رد شود.بنابراین او به خانه نزد والدینش بازگشت و کارش را با ساخت یک وبسایت ساده شروع کرد.
فعالیت با یک وبسایت ابتدایی و ساده، پس از مدتی به جف ثابت کرد که ایده فروش اینترنتی کتاب در وبسایت آمازون ایدهی بسیار موفقی بوده است.
در سال 2008، گرت کمپ (Garrett Camp) و تراویس کالانیک (Travis Kalanick) شدیدا از هزینههای بالای تاکسی CABS در فرانسیکو ناراحت و ناامید بودند. از طرفی عدم وجود جایگزین مناسب برای این تاکسیها، عاملی بود که این دو نفر را آزار میداد.
ایدهی اولیهی آنها، این بود که رانندگانِ خواهان مسافر را با مسافرانی که منتظر راننده هستند متصل کنند. در آن زمان وقتی شرکتهای بزرگ برای راهاندازی وبسایتها و اپلیکیشنهای حرفهای خود بسیار هیجانزده و مشتاق بودند، این دو نفر بسیار هوشمندانه عمل کردند. آنها میدانستند اگر در ابتدای کار ایدهی خودشان را در مقیاس بزرگ آن هم با سرعت زیاد مطرح کنند، خیلی زود باعث مرگ و از بین رفتن ایدهشان میشوند.
هنگامی که اوبر در سال 2009 عرضه شد، MVP آنها فقط در سنفرانسیسکو و روی گوشیهای آیفون قابل اجرا بود. داشتن MVP به آنها کمک کرد که ریسک بزرگی را با حداقل هزینه امتحان کنند. دادههایی که از MVP خود بدست آوردند به آنها کمک کرد که رشد مقیاسپذیر بسیار خوبی داشته باشند و در حال حاضر به یکی از با ارزشترین شرکتهای موجود تبدیل شوند.
ایدهی اولیهی این شرکت از کسانی الهام گرفته شد که میخواستند خانهی خود را اجاره دهند. این بازار بکر و دست نخورده بود تا بتوانند ایدههای نوین خود را عملی کنند. به جای استفاده از روند سنتی و وقتگیر اجارهی خانه، برایان چسکی (Brian Chesky) و جو گابیا (Joe Gebbia) تصمیم گرفتند وبسایتی را برای MVP خود راهاندازی کنند. ایدهی آنها این بود در آن وبسایت، توافق همکاری با صاحبان املاک اجارهای امضا کنند.
MVP اولیهی آنها چیزی جز یک وبسایت ساده نبود که عکس آپارتمانهای خود را به نمایش میگذاشتند. این کار باعث شد خیلی سریع مزهای از ایدهی اولیهی خود بچشند.
آنها فهمیدند که میتوانند آپارتمانهای زیادی را در نزدیکی مکان برگزاری کنفرانسها برای اجاره به نمایش بگذارند. چسکی و گابیا در نهایت در سال 2008 AIRBNB را راهاندازی کردند و طراحی و بخش فنی وبسایت خودشان را گسترش دادند.
spotify
در سال 2006 صنعت موسیقی با چالش بزرگی روبرو شده بود. خیلی از وبسایتها به صورت رایگان فایل صوتی موسیقیهای مختلف را در اختیار کاربران قرار می دادند.
دنیل اک (Daniel Ek) و مارتین لورنزون (Martin Lorentzon) دریافتند که قانون منع کپی برداری از فایلهای صوتی هرگز در فضای دیجیتال امروزی قابل کنترل نیست. در نتیجه آنها به فکر راه اندازی یک سیستم شبکهای خدمات موسیقی افتادند که ویژگیهای منحصر به فردی برای عرضه به عموم داشته باشد.
هم اکنون یکی از معتبرترین و معروفترین پلتفرمهای موسیقی در سرتاسر جهان اسپاتیفای است.
نتیجه گیری
نباید همهی بودجه خود را به محصولی اختصاص دهید که از آینده فروش آن اطلاع ندارید. سعی کنید از راهکار مناسبی برای ارائهی MVP خود استفاده کنید. سپس بازخورد کاربران را به دقت بررسی کنید و بخشهایی از محصول خود را تغییر دهید و سپس محصول نهایی را به بازار عرضه کنید.
بدون دیدگاه