تاثیر هوش هیجانی رهبران در سازمان

هوش هیجانی

تاثیر هوش هیجانی رهبران در سازمان

 

امروزه هوش هیجانی رهبران نقش کلیدی را در موفقیت هر سازمان ایفا می کند. در ادامه به تاثیر هوش هیجانی رهبران در سازمان ها می پردازیم.

برای اطلاع بیشتر مقاله “هوش هیجانی“، “هوش هیجانی در کسب و کار” و “بررسی پنج عنصر اصلی هوش هیجانی در رهبری سازمان” را مطالعه نمایید.

وقتی رهبران از نظر عاطفی باهوش هستند چه اتفاقی می افتد؟

  • رهبرانی با هوش هیجانی بالا محیط های امنی را ایجاد می کنند، جایی که کارمندان به راحتی می تواند ریسک های محاسبه شده انجام دهند، ایده هایی را مطرح کرده و نظرات خود را ابراز کنند. در چنین محیط های امنی، همکاری مشترک فقط یک هدف نیست، بلکه به طور کلی در فرهنگ سازمانی ادغام می شود.
  • وقتی یک رهبر از نظر عاطفی باهوش است، می تواند از احساسات خود برای پیشبرد سازمان استفاده کند. رهبران غالباً مسئولیت ایجاد هرگونه تغییر لازم در سازمان را بر عهده دارند و در صورت آگاهی از واکنشهای عاطفی احتمالی دیگران نسبت به این تغییرات، قادر به برنامه ریزی و تهیه بهینه ترین راهها برای ایجاد آنها هستند.
  • علاوه بر این، رهبران باهوش هیجانی بالا برداشت شخصی از وقایع ندارند و قادر به پیشبرد برنامه ها هستند بدون اینکه نگرانی از تأثیرگذاری بر روی خودشان داشته باشند. انتقادهای شخصی بین رهبران و کارمندان یکی از متداولترین موانع بهره‌وری در بسیاری از مکانهای کاری است.

 

 

هوش هیجانی رهبران سازمان

 

وقتی رهبران از نظر عاطفی باهوش نیستند چه اتفاقی می افتد؟

  • رهبری یک مأموریت استرس زا است، مسئولیت سرنوشت صدها یا حتی هزاران نفر دیگر با سختی های زیادی همراه هست. رهبرانی که از هوش هیجانی کم برخوردار هستند، تمایل دارند که در موقعیتهای استرس زا با خشونت رفتار کنند، زیرا آنها نمیتوانند احساسات خود را کنترل کنند و این ممکن است به عنوان حملات کلامی به دیگران و حالات تهاجمی جلوه کند.
  • این برخورد می تواند یک محیط حتی پرتنش تر ایجاد کند، جایی که کارگران همیشه محتاط هستند و سعی می کنند از وقوع شرایط پرتنش بعدی جلوگیری کنند. این اغلب تأثیرات مخربی بر بهره وری و انسجام تیم دارد زیرا کارکنان با این ترس زیاد نمیتوانند روی کار و وظایف خود تمرکز کنند.
  • هوشمند نبودن عاطفی مانع همکاری در سازمان می شود. هنگامی که یک رهبر کنترلی روی احساسات خود ندارد و به طور نامناسبی واکنش نشان می دهد، بیشتر کارکنانشان از ترس چگونگی پاسخ رهبر، تمایلی به ارائه ایده ها و پیشنهادهای خود ندارند.
  • باهوش نبودن از نظر عاطفی نیز میتواند به معنای عدم توانایی در رسیدگی به موقعیت هایی باشد که مملو از احساسات باشد. بیشتر رهبران با تعارض برخورد می کنند. رهبری که به احساسات دیگران آگاه نیست، اغلب در وهله اول تشخیص درگیری را دشوار خواهد کرد چه رسد به اینکه بطور مؤثر آن را حل کند.

 

گردآورنده: مهندس زهرا ترابی – تیم محتوا بلوباکس

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *