وقتی به سراغ اینفلوئنسر مارکتینگ در اینستاگرام می رویم اهداف خاصی را برای این کار ترسیم کرده ایم. اهدافی مثل افزایش آگاهی از برند، افزایش تعداد بازدیدها، افزایش نرخ تبدیل و غیره. اما چه طوری باید کیفیت دستیابی به این اهداف را سنجید.
نرخ بازگشت پولی که به اینفلوئنسرها جهت تبلیغات پرداخت شده چقدر است؟ آیا روش موثر و کاربردی برای سنجش میزان اثربخشی اینفلوئنسرمارکتینگ در کسب و کار خود می شناسید؟
شاخص های کلیدی ارزیابی عملکرد و اینفلوئنسر مارکتینگ
در اینفلوئنسر مارکتینگ برندها با افراد تاثیرگذار در شبکههای اجتماعی همکاری میکنند. اینفلوئنسرها بلاگر،هنرمند یا متخصص در سایر حوزه هایی هستند که از اعتبار خود برای تبلیغات شفاهی برند مورد نظر را نزد مخاطبان استفاده می کنند . در سنجش اثربخشی اینفلوئنسر مارکتینگ از مفهوم KPI استفاده می شود. PI، شاخصی قابل اندازه گیری می باشد که برای سنجش عملکرد مورد استفاده قرار می گیرد و به سازمانها کمک میکند تا فرآیند دستیابی به اهداف سازمانی را تعریف و اندازه گیری کنند. این شاخصها برای موفقیت در کسب وکار مهم هستند.
تعداد این شاخصها زیاد است، مهمترین آنها که شاخصهای کلیدی عملکرد بشمار میروند به طور خلاصه KPI نامیده میشوند. KPI لزوما نمی تواند در سطح کاربر میزان تغییرات را رصد کند. اما به طور کلی می تواند تاثیر مثبت اینفلوئنسر مارکتینگ در افزایش ترافیک وبسایت و یا افزایش تعداد نصبهای اپلیکیشن را نشان دهد.
انواع شاخص های کلیدی سنجش عملکرد در رسانه های اجتماعی
- میزان تعامل بر اساس طرفداران/دنبال کننده ها (Engagement Rate) و تعداد میانگین تعاملات به ازای هر پست
- تغییر در تعداد دنبال کنندهها
- تعداد کلی اشاره به برند (mentions) در محیط آنلاین و یک دوره زمانی مشخص
- دسترسی به پست (Post reach)
- نرخ نظرات(Comment rate)
- لایک ارگانیک
- سطح تاثیر گذاری Impression))
اگرچه ممکن است شاخص های بالا در نگاه اول ساده به نظر برسد، اما نتایج حاصل از شاخص های بالا نقش اساسی در ارزیابی اینفلوئنسرها ایفا میکند.
آمار مرتبط به شاخص های کلیدی
نرخ تعامل یکی از مهم ترین شاخص های ارزیابی عملکرد در رسانه های اجتماعی می باشد. ۷۱ درصد از مدیران بازاریابی به صورت گسترده از این نرخ استفاده می کنند. و این معیار جایگاه اول را به خود اختصاص میدهد. این معیار در سال ۲۰۱۸ توسط ۸۹ درصد افراد استفاده میشده و اکنون کاهش قابل توجهی نسبت به سال ۲۰۱۸ دارد.
برند آگاهی و میزان نمایش تبلیغ (impressions) هم اهمیت زیادی برای مدیران دارند و ۶۰ درصد مدیران بر این دو معیار تأکید کردهاند. به هر کدام از معیارهایی نظیر کلیک، نرخ تبدیل و فروش در کمتر از ۵۰ درصد پاسخها اشاره شده است، موضوعی که نشان میدهد هنوز راه زیادی برای حل مشکل بهینهسازی دریافت نتیجهی مستقیم از کمپینهای اینفلوئنسری باقی مانده است. در حقیقت فروش به تنهایی یکی از المانهای اصلی موفقیت محسوب نمیشود، کیفیت محتوای اینفلوئنسری نیز با فاصله ی ناچیزی بالاتر از معیار فروش قرار گرفته است.
در سال ۲۰۲۰، این روندها حفظ میشوند، با این حال میتوان فرض نمود که کیفیت محتوا به عنوان معیار موفقیت کمپینهای اینفلوئنسری افزایش پیدا میکند.
ابزار تحلیل برای اندازهگیری شاخصهای کلیدی
با رعایت همه نکات اینفلوئنسر مارکتینگ و به کار بستن تمام توان، هدف نهایی همه این کمپینها، جذب افراد غریبه و تبدیل آنها به کاربران علاقهمند و در نهایت فروش است. تمام اینها، ثمرات تلاشهایی است که شما در جهت دیده شدن و جذب مشارکت دیگران انجام دادهاید. پس این مساله کاملا واضح است که شما باید میزان تبدیل مخاطب به کاربر و بازدهی خود -یعنی نرخ تبدیل- را ارزیابی کنید. شناسایی کانالهای بازاریابی و اینفلوئنسرهایی که بیشترین کاربران را برای برند شما تولید میکنند، در به حداکثر رساندن موفقیت، امری ضروری است.
کمپین خود را با کانالهایی که بیشترین اثربخشی را دارند برای تولید محتوای بهتر و بیشتر، تطبیق دهید. امروزه تعداد زیادی ابزار تحلیل برای اندازهگیری شاخصهای کلیدی عملکرد وجود دارد. بدون شک، یک ابزار بسیار مؤثر برای این منظور Google Analytics است. بهوسیله گزارشهای گوگل آنالیتیکس از مشتریان، بهراحتی میتوانید میزان ترافیک کانال خود را محسابه کنید. شما همچنین میتوانید عملکرد کمپین خود را بر اساس «نرخ تبدیل مخاطب به کاربر در شبکههای اجتماعی» بسنجید. این صحیح نیست که بهراحتی دلیل اصلی افزایش کاربران را، رعایت نکات اینفلوئنسر مارکتینگ بدانید. درست این است که تعداد کاربرانی که در آخر، خریدی انجام دادهاند را بدانید. بنابراین اگر بگوییم رصد میزان بازده شما، بیشتر از رصد شاخصهای کلیدی عملکرد اینفلوئنسر مارکتینگ اهمیت دارد، دروغ نگفتهایم.
برای درک بهتر معیار بازده، Grapevine تحلیلی روی ۱۵ کمپین اینفلوئنسر مارکتینگ انجام داده است. بر طبق مشاهدات، میانگین بازده از طریق اینفلوئنسر مارکتینگ، ۲٫۵۵ درصد است. میزان بازده بالا، امری ضروری است. درکل در اغلب موارد، هدف غایی اینفلوئنسر مارکتینگ افزایش فروش است. دلیل اصلی اینکه از ترکیب اغلب موارد استفاده کردیم این است که گاهی اوقات برندها از اینفلوئنسر مارکتینگ صرفا برای دیده شدن استفاده میکنند نه برای فروش.
بدون دیدگاه